والحمد لله رب العالمین .
برگرفته از وبلاگ { همبستگی ، مشارکت ووو } :
بسم الله الرحمن الرحیم .
سلام علیکم .
موضوع : کار و ابزارش .
ضمن عرض تبریک ، امروز هم که هوا ابری و بارانی هم بارید ، در خانه هستم که حرف بزنیم .
شکر خدا برای حرف زدن هم ابزار کاری داریم که بین ما مثل به اصطلاح زبان بین الملل است ، حتی برای گفتن از کل شیئ یا بقول ما همه چیز یا چیزی که گفتی .
و همینطور گفتن از زبان بین الملل و حتی به هر عنوانی هم که در این وسیله ی کار ما از آن اسم یا بقول ما نام برده نشده باشد .
یعنی ما هم مثل دیگر زبانهای رایج و به اصطلاح تو بورس تر ش هم نامگذاری کرده و بدینوسیله حرف از نامبرده هم می زنیم .
پس موضوع چیزی علاوه بر اینست که بعرض رسید . علاوه بر کار فارسیش یا بزبان دیگر .
چرا ( که ) حرف از دستور العمل کارست . مقصود هم رعایت فقط به اصطلاح دستور زبان بعنوان مثال فارسی نیست ، ( که ) بنا را بر نقطه ی مشترکی یا بقول برادر حسن رحیم پور ازغدی ،اختلافی گذاشت و با رفع اختلاف حرفی زد .
بلکه موضوع حرف از مثل همان نامی است که معرف حضور هر گویش و زبانیست ، و حرف اینست که دستورالعملش کشتی بسم الله یا بقول ما بنام خداست .
ولی ، مثلا در کتاب تئوری طبیعی مجموعه ها ، که ستاد انقلاب فرهنگی منتشر کرده ، آمده که ، ما کلمه ی جامع نداریم ، پس کلمه ی تهی را مبنا قرار داده ، پس ( یک ) کلمه داریم .
کدام کلمه ؟ کلمه ای ( بنام تهی ) .
در ( مبانی ) کامپیوتر ، رایانه ووو ، و همینطور مبانی برنامه سازی آنهم ، مانعی ندارد که به این زبان ( حرف ) زد ، حتی در ایران هم ، ولی ، حتی ( یک ) هم پس از چه گفته می شود ؟ پس از ( چیز ) ی بنام تهی ، صفر یا خالی .
پس دو ، سه ووو ، خلاصه ( همه چیز ) پس از آن که بعنوان ( مجموعه تهی ) نامگذاری شده ( نام ) برده می شود .
پس ( مشکل ) شورای انقلاب فرهنگی هم مثل ستادش می باشد ، و ( پرونده ) را هم می شود پاک کرد .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
یادآوری : سبحان الله و (( ال ( حمد )) لله و ... : تسبیحات اربعه .
بسم الله الرحمن الرحیم
با سلام و ( عرض ) تبریک به وبلاگ یادآوری .
بعد از ظهر که بچه ها کار را بخاطر بازی پرسپولیس تعطیل کردند ، با خوابی که کردم سر حال بودم که گفتی : ازغدی ( حرف ) می زنه .
سئوال یا پرسشی داشت مثل مثلا ( راه حل چیست ؟ ) ، که برای مشکل شورای انقلاب فرهنگی بود . حالا ( همه چیز ) آن ؟
( چرا که ) پرسشی هم داشتند اینچنین ( کی گفته ما از ... حرف بزنیم ؟ ) .
یادت می آید که وقتی گفتم ، رفتی و پنج تا کتاب خواهرت را آوردی ، و وقتی پرسیدم گفتی که به ترتیب عبارتست از مبانی رایانه ، مبانی برنامه سازی ( ش ) ووو ؟
دیدی ؟ که روی جلد ( مبانی رایانه ) به ( چشم ) نمی آمد ؟ و در مبانی برنامه سازیش هم ( دست ) بکار کرده بود ؟ ووو ؟
آری ، همان طور که حرف از مثلا ( آزادی ( بیان )) میتوان زد ، مانعی ندارد که از ( مبانی ( کامپیوتر هم )) زد ، ولی ، برای ( اجرا ) ی حرفی در جمهوری اسلامی ایران ، پس از شخص اول ( اجرایی ) ، و در راستای آن میتوان زد .
مثلا همان تصویر روی جلد هم ، پس از آزادی و همینطور مبانی چشم، بعنوان یک تصویر یا تصویرست ، و پیش از آن ( همه چیز ) ورودیش هم جدا از تا خروجیش میباشد .
( متن ) سخنرانی برادر حسن ( رحیم پور ) ازغدی ، ( نهایی ) آنهم همینطور ، که از شبکه ی یک سیما به گوشم رسید .
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته .
سلام علیکم ... .
ای خواهر ، من اهل کوفه نیستم که تو ( تنها ) بمانی ، ولی ، نه اینکه کمک ( حال ) ت باشم !
چراکه ، کی ، چه وقت و چه زمانی فکری به ( حال ) خود کردم ؟ که در خانه ، مسجد و ... هم ، حتی به اندازه ی ( خیام ) هم که شده ، دمی هم که شده ، وحدت و همبستگی داشته باشم ، و ... .
والسلام علیکم و رحمه الله وبرکاته .