ایرانی ( مثل جهانی ) شدن
سلام دخترم .
بیتی از گلشن راز شیخ محمود شبستری را برای تصویری از عدالت گفته اند[1] که گفته : جهان چون خط وخال و چشم و ابروست ـ که هر چیزی بجای خویش نیکوست .
این را برای این گفتم که دراین یکی دو هفته حرف از دولت ، کابینه و خلاصه ایرانی : ( هفتاد میلیون ) ی منجمله ما و از جمله من که نیمی از عمرم را با این حرفها در این سر زمین زندگی کرده ام ، زده می شود . مثلا در روز نامه[2] برای : ( دولت مقتدر ) همش از : ( هماهنگی ) گفته شده ، حتی وقتی هم که از مثلا از : ( نظام مند ) ی و : ( بسامان ) ی می گفت . و طبق معمول مخاطبش بطور ( مشاع ) من و تو هم بودیم و بطور مشخص : ( اول و دوم ) شخص مملکت ، کشور ووو ی ایران زمین هم : ( امکان ) دارد بوده باشد . پس مثل : ( سابق ) مثلا من هم در پایین دست آندو ، حالا ( یک جا ) یی هم می توانم خودرا مخاطب آن بدانم و هم به اصطلاح بی خیال این حرفها و ... .
یادم می آید که وقتی که تازه به دنیا آمده بودی و عراق با هواپیما چند جارا زد ، حضرت امام ( ره ) سوالی کردند که حالا هم مثل همان می توان پرسید که برای مثلا ( اجرای ) قانون آیا کافیست که : (فقط 21 وزیر و قریب 30 عضو ) را معرفی کرد ؟ مگر قرار نیست که قانون ( پیاده ) بشه ؟ پس بقیه ی ( هفتاد میلیون ) چی ؟ : ( خدمت بی منت ) بقیه چی ؟ یا خدمتگذاری هم قراره ( پیاده ) نشه ؟
آری ، با ریاضیات جدید جهانی هم می شود یک ، دو ووو ، ومثلا : ( مجموعه هفتاد میلیون ) ی هم گفت ، : ( ولی ) با ریاضی قدیم هم پس از بحساب : ( اول شخص ) ، : ( دوم ... ) و دیگر اشخاص ( یک ) جارا میشه گفت ، چه رسد به جدیدش که دم از : ( صفر دو ، چهار ووو ) هم بزند .
اصلا گیریم یکی از این : ( مجموعه ) ی هفتاد میلیون عضوی ، نه تهی ، : ( تشنه ی ) خدمت و به اصطلاح ( جهانی ) ش سرویس دهنده هم نه ، بلکه آخر : ( بومی ) هم ، خب به کدام یکی دیگرش و در ( کجا ) می خواهد خدمت رسانی کند ؟ آن بالا بالا ها ؟ پس وقتی فقط هم مثلا تو بمن خدمت کنی ، در این صورت هم ، هم تو مرا می شناسی و هم من تورا ، همینطور ست ( خبر ) هر یک از ما از ( جا ) ی یکدیگر ، هر چند که ( نیکو ) نیست که گفته شود که مثلا مخابرات است که به ما خدمت کرده در این نوشته ، یا خواهد کرد آنهم : ( بی منت ) و به ما : ( امکان ) ، یا توان خدمت ( متقابل ) را هم خدای نکرده نداده ویا منبعد نخواهد داد : ( چراکه ) مثلا در شان و جایگاه والای ما ، یا وظیفه ی ما نیست ، و فقط مثلا کافیست فیش تقدیمی ایشان را پرداخت وبا پرداخت آنهم اگر مثل تلفن مغازه ی داداش مهدی قطع بود ، و خدمت گذار – که هم خانواده ی ( خبر ) باشد ـ هم بی خبر ، خب مثلا صبر وتحمل را خدا برای چی داده ؟ تازه شاید مانعی در راه خدمت رسانی به پایینست ، مگر خدا از بالایی ها هم بیش از حد توان یا : ( امکان ) شان خواسته یا خواهد خواست منبعد هم ؟ کافیست : پیش خدا بگوید که زور یا : ( امکانات ) ش بیشر از آن نبود ، هر چند که پایین دست اگر زورش نرسد واجب نیست که تلفن داشته باشد ، در حالی که اگر آمار راست باشد ( چند میلیون ) هفتاد میلیون ( ما ) زیر خط فقرست ؟ حالا بحساب فقر چی ؟ بماند .
ضمن تشکر از خدمت متقابل که این نوشته را خواندی ، ولو مثل همان حرفهایی باشد که زده شده و گویا : (قرار نیست درجا بزنیم یا برخی رسوم و بدعت های غلط سابق را دوام بخشیم. ) [3] تا یادم نرفته بگم که در صفحه دیگری از : ( اخبار کشور ) همان روزنامه آمده : : (در پیام به همایش بزرگداشت شهید حاج آقا نورالله نجفی اصفهانی – عدالتخانه خواهی - تصریح کرد احمدی نژاد: غفلت از عدالت طلبی آغاز تغییر مسیر ... ست )[4] .
فعلا خدا نگهدارت ـ پدر .
[1] - مثلا آقای قرائتی ، در ( درسها یی از قرآن ) شان از شبکه ی یک سیما .
[2] - کیهان ، یادداشت روز 18 مرداد 1384 ش .
[3] - همان مدرک سابق http://www.kayhannews.ir/840518/2.htm#other200