نویسنده: احمدعلی یزدی
جمعه، 27 آبان 1384، ساعت 7:0
علیکم السلام جناب ظهوری حق گو . آری الحق مر . ولی بقول شهید مطهری : برای علی علیه السلام که حق نه تنها تلخ نیست ، بلکه شیرین تر از عسل و زیباتر از گردنبند بر گردن عروسست . مثل مرگ که حق است . امیدوارم ( رب فلق ) یا سپیده دمی مثل امروز زیر سایه یا ( ظل ) آقاامام زمان علیه السلام یا علی این عصر و زمان عمر نوحی را که فرمودید به شما داده و زبانتان را گویاتر ازاین بگرداند انشاءالله تعالی . والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته .
باسلام وعرض تبریک به اطلاع می رسانم که پدر چنین بروز کرده :
سلام علیکم .
امروز دخترم ما بروز می شویم ، برای یک هفته پس از هفته ای که گذشت ، ساز و کارش هم نماز جمعه ی شهر ودیارمان ایرانست ، همانطور که در نماز عید برنامه ی یکساله داده شد .
آری هفته ی گذشته هم دخیل است در برنامه ریزی برای سال آینده ، مثلا عزیزی فرموده اند که : چرا بروز نمی کنم ؟ واین هر چند در ( اصطلاح ) رایج بین وبلاگ نویسان معنی دارد ، ولی منحصر به این معنی نیست ، : ( چرا که ) ما بعنوان مثلا ایرانی وبلاگ نویسی می کنیم ، که می شود بعنوان مسلمان ایرانی هم نوشت و همینطور شیعه .
در ضمن دخترم اگر در وبلاگ تو هم نسبت به این حرفم پرسشی مطرح شد ، بی خبرم نگذار ، ( برقی ) خبر برسان ، نه اینکه خط خبر مشکل داشت هم ، هر چند که من هم به وبلاگت به اصطلاح سر بزنم ، والسلام و اولین جمعه هم مبارک ، پدر .
الله اکبر و الحمدلله و ( نیست شناختنی ) الا الله و الله اکبر .
سلام دخترم .
ضمن عرض تبریک و امید به اینکه امروز برای من هم عید باشد عرض شود که پس از صبحانه که دست مادر درد نکند که طبق معمول سابق برایم قایم کرده بود و سه ( یک ) ش را زدم ، رفتم سراغ نماز عید تهران پایتخت ایران یا : ( خود ) ایرانیم .
: ( چراکه ) پس از من و در خانه ، محله ووو ، ایرانیم هستم و اللهم صل علی محمد و ( ال ) محمد وعجل فرجهم و ... ، والسلام علیکم ورحمه الله وبرکاته ، پدر .